مقالات هوش هیجانی

کنترل هوش هیجانی در سازمان

کنترل هوش هیجانی در سازمان آنقدر مهم و حیاتی است که بی توجهی به آن باعث خواهد شد عملکرد مثبت سازمان تحت تاثیر عوامل احساسات نادرست  قرار گرفته و از اهداف سازمانی دور شود. این مقاله در حوزه مدیریت سازمانی به بررسی چالش و ارایه راه کارهایی برای شناخت و کنترل مدیریت احساسات زیر مجموعه، که به آن هوش هیجانی سازمانی گفته می‌شود می‌پردازد.

تعریف هوش هیجانی

تعاریف متنوع و مختلفی برای واژه هوش هیجانی (EI) گفته شده است. اما در این مقاله قصد نداریم مبحث معرفی هوش هیجانی را انجام دهیم. برای آشنایی با این مفهوم مقاله ” هوش هیجانی چیست؟ ” را مطالعه کنید. این مقاله با پرداخت به جنبه های شناخت و روش های کنترل آن در یک مجموعه سازمانی و کسب و کار به شما کمک می‌‍کند احساسات خود و درون سازمانی را کنترل و مدیریت کنید تا به به بازدهی چند برابری برسید.

راز رهبری و مدیریت موفق یک سازمان

یک سازمان برای فعالیت خود تحت تاثیر عوامل مختلف انسانی و پیرامونی عمل می‌کند. چرا که هر تغییر در جامعه و بازار هدف نیاز به برنامه ریزی مجدد و بازنگری در مدیریت آن را می طلبد. یک مدیر موفق جدا از اینکه باید برنامه های خوبی برای کنترل و رهبری سازمان در میان مدت و بلند مدت با توجه به تغییرات پیرامونی را داشته باشد، بلکه باید حواس خود را از کنترل احساسات کارمندان و کارکنان خود نیز برندارد.
متاسفانه عدم شناخت کامل و آشنایی مدیران با هوش هیجانی باعث شده بهره‌وری سازمانی به کندی یا با هزینه بالایی انجام شود که این بی توجهی باعث افت جایگاه سازمانی و هزینه سربار بالا می‌شود.

کنترل هوش هیجانی در سازمان

هوش هیجانی ابزار مهم تکامل یک سازمان و کسب و کار

موتور متحرک یک سازمان نیروهای انسانی آن در بخش های مختلف می‌باشد. هدایت نیروها در مسیر درست به همراه تامین رضایت آنها الگوی بسیاری از مدیران موفق و تئوریسین‌های بازار فروش خصوصا متخصصین مهندسی فروش می‌باشد. اگر یک مدیری می‌خواهد به موفقیت در سازمان دست پیدا کند باید با مفهوم هوش هیجانی و روش های مدیریت و استفاده از آن در بین نیروهای انسانی آشنایی کاملی داشته باشد. متاسفانه بسیاری از مدیران با عدم شناخت و استفاده درست از هوش هیجانی یک سازمان را با شکست یا افت مواجه می‌کنند.

نگرش غلط عام مدیران :

توجه به احساسات کارمندان باعث دور شدن سازمان از اهداف خود می‌شود!

 

هوش هیجانی در این زمان که بازار و اهداف با سرعت بالایی در حال تحول هستند آنچنان مهم شده است که عدم توجه مدیران و شناخت درست آنها با هوش هیجانی  و توجه به سخنان برخی افرادی که تنها از مغز خود برای مدیریت کمک می‌گیرند این توجه را مهم نمی‌شمارند. اگر سازمانی بخواهد موفق باشد باید قبول کند مطابق تغییرات بازار و جامعه بازی کند. حتی اگر شده فرآیند سازمانی یا BPM خود را تغییر دهد تا به تطابق کاملی برسد.

ما در مقاله هوش هیجانی کارمندان به 4 اصل مهم تاثیرگذار هوش هیجانی روی کارمندان پرداخته‌ایم که پیشنهاد می‌کنیم مطالعه آن را از دست ندهید.

 

 

راز مدیر موفق یک سازمان

شاید خیلی برای شما جذاب باشد که بدانید راز موفقیت یک مدیر موفق در یک سازمان در چیست؟ جواب بسیار ساده است. جدا از مهارت تخصصی مدیریت، یک مدیر موفق باید بتواند با کنترل هوش هیجانی و مدیریت احساسات خود، آن را به زیر مجموعه خود تزریق کند که باعث ایجاد رقابت و انگیزه بالای کارکنان برای سرعت دادن به عملگرایی سازمان باشد.

با بالا رفتن عملگرایی، نتیجه گری هم موازی آن ناخواسته حرکت خواهد کرد و این باعث خواهد شد یک سازمان در مدت کوتاهی هم در درون سازمان و هم برای مشتریان و بازار هدف خود در بین دیگر سازمان‌ها و کسب و کارها به یک الگوی موفق تبدیل شود. آرزوی هر مدیری که می‌خواهد در کوتاه مدت به این هدف دست یابد.

اجرای نادرست مشاوره سازمانی یکی دیگر از عوامل ثاتیر گذار در مدیریت نیروهای سازمانی محسوب می شود.  چرا که مشاور سازمان در جمع یا در بین پرسنل سازمان نیست که بخواهد بر اساس احساسات و عواطف آنها یک برنامه درست را ارائه کند و این مدیران داخل سازمانی هستند که باید توصیه و روش های پیشنهادی مشاور سازمانی ( صرفا راهکار ماژول ) را متناسب با توانمندی نیروهای سازمانی طراحی و اجرا کند.

مدیری موفق است که بتوانید در اجرای برنامه های مشاوره های سازمانی خود از شرافت رهبری DQ به درستی استفاده کرده تا محیطی پویا و با نشاط ایجاد کند. چرا که عدم توجه به این خواسته باعث ریزش و رفتن نیروهای خوب از سازمان و کاهش بهره وری خواهد شد.

هوش هیجانی در مدیریت وقتی اهمیت پیدا می کند که پای مدیریت به میان می آید. مدیران باید هوش هیجانی بالایی داشته باشند تا بتوانند احساسات خود را مدیریت کنند.

اصول مهم اجرای برنامه هوش هیجانی مدیران در سازمان

چرا هوش هیجانی در محیط کار مهم است؟

EQ نقش حیاتی در محل کار ایفا می کند و به طور قابل توجهی بر نحوه تعامل کارکنان با یکدیگر، مدیریت استرس و انجام کارشان تأثیر می گذارد. هوش هیجانی در محیط کار کمک می کند اعضای سازمان در مواجه به چالش و موانع کاری خود دنبال راهکار و حل مسئله باشند. چرا که باعث ایجاد انگیزه شده و یک چرخه تعامل پویا و شاد در محیط سازمان ایجاد خواهد کرد.

بالا بودن هوش هیجانی در محیط کار جدا از تاثیرهای احساسی باعث می شود رضایت کارکنان از محیط کار و سازمان بالا رفته و با حس مثبتی به ادامه مسئولیت خود بپردازند. هر چقدر روابط داخل سازمان قوی تر باشد به همان مقدار تاثیر خود در بیرون از سازمان را خواهد داشت. با توجه به اینکه همه کارکنان ممکن است گاهی به دلایلی در فرآیند زندگی شخصی مشکلی داشته باشند و دچار چالش های فکری شوند، به دلیل بالا بودن هوش هیجانی در سازمان دیگران با احساس همدلی و به او کمک می کنند تا از مسیر اصلی اهداف سازمانی خارج نشود.

اهداف درون سازمانی برای کنترل هوش هیجانی :

  • اهداف سازمانی خود را به روشنی ترسیم کند.
  • با برنامه ریزی و ارزیابی دقیق و انجام انواع تست هوش هیجانی نیازات احساسی کارمندان و مشکلات آنها را شناسایی کند.
  • برنامه های آموزشی منطبق با توانایی و ضعف های آنها تدوین نموده و اجرا نماید.
  • با برگزاری جلسات متنوع کارمندان را دعوت کند تا احساس نزدیکی و تعامل بیشتری با مدیران خود داشته باشد. این ارتباط در افزایش عملگرایی نقش مهمی دارد که متاسفانه خیلی از مدیران آنچنان خط قرمزی برای خود ایجاد می‌کنند که کارمندان حتی نمی‌دانند مدیر آنها چه شخصی بوده و چه خصوصیاتی دارد.
  • تجارب و مهارت های مدیریتی خود را با دیگر کارکنان و زیر مجموعه به اشتراک بگذارد. از آنها فید بک گرفته و نتیجه را بخواهد.
  • با تامین هزینه و شرکت آنها در دوره های آموزشی ( حضوری یا غیر حضوری ) باعث افزایش مهارت و مزایای شغلی آنها شود.
  • نیازهای هر کارمند را جداگانه شناسایی و آن را محرمانه نگهدارد.
  • از منابع حمایتی برای رفع مشکلات کارکنان که روی عملکرد آنها تاثیر دارد استفاده کند.
  • آنها را در برنامه های شرکت دخیل کرده و یک نقشی را تعریف کند تا در موفقیت سازمان خود را سهیم بداند.

در دوره آموزشی هوش هیجانی یحیی علوی شما می‌توانید با شناخت دقیق احساسات خود و روش های کنترل آنها و چگونگی تعامل و مدیریت آن در بین زیر مجموعه خود یا اطرافیان آنها را نسبت به برند و سازمان خود وفادار کنید تا بتوانید به موفقیت عالی مدیریتی برسید.

در این کلاس دکتر یحیی علوی با ارایه راهکار و پیشنهاداتی که در سازمان های موفق دنیا به آن روش عمل می‌شود شما را با روش های ایجاد هوش هیجانی و روش های شناخت و  کنترل آن مشتریان و کارمندان شما را وفادار خواهد کرد. سپس با بررسی روش های استفاده از هوش هیجانی در  برون سازمانی آشنا خواهد کرد. اگر دنبال موفقیت در سازمان خود هستید پیشنهاد می‌کنیم این دوره آموزشی را از دست ندهید.

 

هوش هیجانی بیرون سازمانی

اهداف برون سازمانی برای کنترل هوش هیجانی :

اگر مشتریان یا بازار هدف سازمان شما افراد عام یا خاص هستند، باید با تدوین برنامه های مدون بازاریابی و مدیریت آن بتوانید با شناسایی و کنترل احساسات آنها این افراد را به یک سرمایه و وفادار به برند و نام خود نگهدارید. دولت مردانی که قوانین را تدوین می‌کنند صرفا جنبه عموم در در نظر دارند و موشکافی و شناخت افراد خاص به عهده مدیران است.

چگونگی کنترل نمایندگی های مشتریان، پشتیبانی و پاسخگویی، امور روابط عمومی و کارگزینی و چگونگی ارتباط با بیرون با استفاده از روش های هوش هیجانی باید کسب رضایت از سازمان را در بر خواهد داشت که در مجال دیگری در ادامه همین مقاله به آن اشاره خواهیم کرد، تا بیشتر با نقش هوش هیجانی در مدیریت برون سازمانی آگاهی داشته باشید.

طبق بررسی‌ها مدیرانی در آینده موفق خواهند بود که یک تعادل رضایت بخش بین منابع انسانی و اهداف برون سازمانی خود ایجاد کنند.

 

هوش هیجانی چه ربطی به رهبری دارد؟

جوهره رهبری به معنای کنار آمدن با دیگران است. دنیای تجارت به این دلیل عمل می کند که افراد – همکاران، کارمندان، مشتریان، تامین کنندگان – با هم کار می کنند. مذاکره، چانه زنی، فروش، تعیین چشم انداز، استراتژی و اهداف و دیگر کارکردهای کلیدی کسب و کار ما را ملزم به همکاری و تعامل با دیگران به شیوه ای سازنده می کند.

رهبرانی که هوش هیجانی از خود نشان می دهند، نسبت به کسانی که این کار را نمی کنند، زمان و راه آسان تری  برای دستیابی به اهداف دارند. یک رهبر یا هر فرد بدون هوش هیجانی برای کسانی که هوش هیجانی دارند غیر قابل درک است و تفاوت‌های فاحشی بین کسانی که آن را ندارند و کسانی که ندارند وجود دارد. اما از کجا بفهمیم چه مدیری هوش هیجانی دارد؟

اگر دلایل زیر را درک کردید می توانید بفهمید کدام مدیران از هوش هیجانی کمتری برخوردار هستند:

  1. اگر کسی که هوش هیجانی ندارد سعی می کند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد.
  2. مدیرانی که هوش هیجانی کمتری دارند یا اصلا ندارند از گزینه ترس و تنبیه برای مدیریت استفاده می کنند.
  3. مدیرانی که برای اشتباهات راهبردی خود دیگران و زیر مجموعه های خود را مقصر قلمداد می کنند.
  4. مدیری که فاقد هوش هیجانی است فقط به نفع و اعتبار خود فکر میکند و دیگران اهمیت کمتری دارند.
  5. افرادی که ندارند میخواهند همه کارها را خودشان انجام دهند. اما مدیرانی که هوش هیجانی بالا دارند به دیگران راهنمایی می کنند چگونه کار را انجام دهند.
  6. کسانی که ندارند دوست دارند در انجام کارها تک روی داشته باشند. آنهایی که دارند دیگران را با خود ( تیم سازی ) همراه می کنند.
  7. کسانی که ندارند از مردم برای انجام کار کمک می گیرند و آنهایی که دارند به مردم کمک می کند رشد و توسعه یابند.
  8. مدیرانی که هوش هیجانی ندارند به فکر اعتبار خود هستند و انهایی که دارند اعتبار خود را با دیگران سهیم می شوند
  9. کسانی که آن را ندارند سعی می کنند احترام قائل شوند. کسانی که آن را دارند بیشتر به درخواست و گوش دادن برای جلب احترام توجه دارند.
  10. کسانی که آن را ندارند، قدرت را در دست گرفته و حفظ می کنند. کسانی که آن را دارند، قدرت را از دست می دهند
  11. کسانی که آن را ندارند ناامن هستند. کسانی که آن را دارند همیشه امن هستند

دوره هوش هیجانی مدیران

پرسش و پاسخ :

  • منظور از کنترل هوش هیجانی در سازمان چیست؟

این توانایی به ایجاد محیط کار موثر کمک می کند. هوش هیجانی را می‌توان به عنوان توانایی نظارت بر احساسات خود و دیگران، تمایز قائل شدن بین احساسات مختلف و برچسب‌گذاری مناسب آنها و استفاده از اطلاعات هیجانی برای هدایت تفکر و رفتار توصیف کرد.

  • هوش هیجانی چیست و چگونه با رفتار سازمانی مرتبط است؟

هوش هیجانی مهارتی است که از طریق آن فرد در مورد احساسات دیگران و نحوه تأثیر سازمان بر آنها اطلاعات می گیرد. هوش هیجانی درک دیگران نسبت به سازمان و خود را ارائه می دهد، به معنای تعامل با دیگران است که به افزایش بهره وری، بهبود روابط و افزایش کیفیت عمومی زندگی و سازمان شما کمک می کند.

  • هوش هیجانی در سازمان چه استفاده ای دارد؟

هوش هیجانی تأثیر بسزایی بر روابط اعضای تیم با یکدیگر و اثربخشی آنها در دستیابی به اهداف تیم و سازمان دارد. درک نقاط قوت و ضعف EI خودمان و سایر اعضای تیم، به عنوان ملاک بهبود پویایی بین فردی کار تیمی فراهم می کند.

  • ارتباط بین هوش هیجانی و اثربخشی سازمانی چیست؟

مهمترین عوامل هوش هیجانی مؤثر در اثربخشی سازمانی عبارتند از: خودآگاهی، خودتنظیمی، خودانگیختگی، آگاهی اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و جنبه رفتاری.

  • احساسات سازمانی چیست؟

احساسات هیجانی باور فرد را در مورد ارزش یک شغل، یک شرکت یا یک تیم شکل می دهد. احساسات نیز بر رفتارهای کار تأثیر می گذارد. تحقیقات نشان می دهد که افراد درون سازمانی شما بهتر می توانند احساسات شما نسبت به هدف را تشخیص داده و درک کنند.

به ما بگو چطور هستیم ؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۲ رای
نمایش بیشتر

مدرسه کسب و کار آیا

مدرسه کسب و کار آیا، یک موسسه آموزش مهارت‌های فردی و توسعه کسب و کار است که ماموریت آن آموزش روش‌های ایده‌پردازی، راه اندازی و ارتقای کسب و کار، مهارت‌های مذاکره و فروشندگی حرفه ای و به صورت کلی ارتقا و رشد افراد، مدیران و سازمان ها می‌باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا